به گزارش شهرقشنگ آنلاین در این بین سربازان نازی شکست خورده از جنگ با شوروی، در حال برگشت و عقبنشینی چشم طمع به طلاهای پیرمرد میدوزند و این آغازی است بر چالش میان این دو نیروی خیر و شر. از یک طرف «آتامی» کهنه سرباز افسانهای فنلاندی! و از سوی دیگر گروه شکست خوردگان کم خرد آلمانی! اما این صرفا روی کاغذ و شروع ماجراست. اصل داستان از آنجا آب میخورد که درگیری میان آتامی و سربازان نازی چنان هندی وار، اغراق شده و ابلهانه پیش میرود که حتی در جهان انیمیشن هم به سختی میتوان آن را پذیرفت. آتامی به واسطه این دیالوگ یکی از دختران به اسارت گرفته شده که «آتامی نامیرا نیست، اون تصمیم گرفته مرگ رو نپذیره» در طول فیلم به طرزی ابرقهرمان وار بنای مردن و آسیب دیدن ندارد و همین مسئله در کنار نجات وطن، باعث آگاهی طغیان دختران آسیب پذیر فنلاندی میشود و لشگر دختران فنلاندی را شکل میدهد تا اشاره به جنبش زنان که مد روز است، فراموش نشود.
از اساس فیلم سیسو با همین هدف شعاری ساخته شده است و خیلی پای سینما و روایت گری و داستان گویی و حرکت رو به جلو در جهان سینمایی در میان نبوده است. ماجرا سادهتر از این حرفهاست. روسیه به اوکراین حمله کرده و بخشی از خاک این کشور را اشغال کرده است. به چه بهانه؟ یک اینکه ناتو (ائتلاف نظامی کشورهای غربی به رهبری آمریکا، رغیب جدی روسیه در معادلات قدرت جهانی) به واسطه حضور در اوکراین به مرزهای روسیه نزدیک شده، پس روسیه باید با اشغال اوکراین هم درست عبرتی به آن کشور بدهد! و هم نواری از خاک اوکراین را از آن خود کند تا حائلی میان روسیه و ناتو باشد. در وجه جدیتر اما روسیه اوکران را جزیی از امپراطوری بزرگ گذشته تزاری میداند و الحاق اوکران به روسیه را حق تاریخی خودش میداند.
در کنار اوکراین، همسایههایی مثل فنلاند (در شما اوکراین و هم مرز با روسیه) در معرض خطر هستند و روسیه آنها را برای نپیوستن به ناتو تهدید کرده است. تا اینجا، کارکرد کهنه سرباز شجاع و نامیرای فنلاندی که پیشتر بسیاری از نیروهای روس را کشته و از خاک فنلاند دفاع کرده و حالا نازیها را از فنلاند بیرون میاندازد را، فهم کردیم. از طرف دیگر آلمان نازی در جنگ جهانی اول و دوم، به بهانه گسترش امپراطوری ژرمن دست به جنگ با سایر کشورهای اروپایی زد تا مرزهای کشور آلمان را به مرزهای امپراطوری ژرمن گسترش دهد. پوتین هم در همین خیال است. پس قرینه سازی سرکوب و تحقیر نیروهای آلمانی متجاوز، نمادی از بلایی است که فنلاندیها بنا دارند سر روسیه بیاورند، اگر که چشم به حمله به فنلاند هم دوخته باشد. پس مشخص شد تمام ماجراهای بزن و بکوب، بالا و پایین پریدنهای قهرمانانه و بعضا تخیلی جناب «آتامی»، در واقع در جهت دندان نشان دادن فنلاند و کشورهای عضو ناتو، به روسیه است و البته ایجاد جریان فکری و رسانهای با هدف ایجاد جنسی از تفکر در مخاطبان سینمای جهان نسبت به دعوای قدرت و ثروتی که میان آمریکا و روسیه در جریان است.
پس در این شرایط است که باید نیروی فنلاندی تنها ولی بسیار قدرتمند و قابل باشد و نیروهای نازی (بخوانید روسهای احتمالی) باید پر تعداد اما بی رحم، منفعت طلب، بی اخلاق، بی عرضه، ضعیف، ناتوان، کم هوش، بی خرد و البته شکست خورده و تحقیر شده باشند. قطعا نگاهی فراواقعی و نمادین در کار است که مثلا «آتامی» میتواند از هر گزندی جان سالم به در ببرد و البته قابلیت سالها بدون تنفس زیر آب بودن را داشته باشد! همزمان بتواند در شرایطی که چشم چشم را نمیبیند، مین ضد نفر را طوری پرتاب کند که از قسمت چاشنی آن به سر سرباز نازی بخورد و منفجر شود. احسنت واقعا. حال سوال این است که مگر سایر آثار سینمایی جریان اصلی خالی از کارکردها و اهداف سیاسی و استراتژیک ساخته می شوند؟ پاسخ منفی است. اما یک نکته را باید در نظر داشت و آن اینکه آن آثار معیارها و کیفیتهای سینمایی را فراموش نمیکنند و از سینمای ناب بودن فاصله نمیگیرند. آثار استاندارد سینمایی زیر پوشش کیفیتها و مولفههای شکیل شکل دهنده سینما، مضامین و اهداف فرا سینماییشان را دنبال میکنند و اصطلاحا درشت گویی و شعار زدگیشان را در لفافه دنبال میکنند. «سیسو» اما ابایی از رو و عیان سخن گفتن ندارد. این هم به خودی خود ایراد نیست.
اما کاش برای رسیدن به اهداف سیاسی و مقطعی، جانب فهم و دانش مخاطب و پرداختن به مولفههای پایهای شکل دهنده هنر سینما را نادیده نمیگرفت و به فهم و شعور و نگاه مخاطبش بیش از اینها احترام میگذاشت. نتیجه اینکه تعریف و تمجیدهای اطراف تماشای «سیسو» بیشتر ریشه در هیجان زدگی هندی وار مخاطب دارد، ورنه مقایسه آن با آثار شاخص سینمای جهان چندان رفتار عاقلانه و سینماشناسانهای نیست.
نظر شما